روز بیست و هشتم ماه صفر و همزمان با سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در گوشه و کنار این شهر دیگهای مختلف نذری با نیتهای گوناگون برپا و بین مردم توزیع میشود.
در محله شهرک شهید باهنر نیز نذری با قدمت ۶۰ سال تهیه میشود؛ نذری با ۱۱ دیگ شله که نهتنها در بین اهالی محل و دستههای هیئت بلکه در میان زائران پیاده اربعین نیز توزیع میشود.
این اتفاق خوب محلی را حاج خانم خیابانی، در حالی رقم میزند که پیش از این همسرش، زندهیاد حاج علی بیگ، باعث و بانیاش بود.
آنچه میخوانید گزارشی است از حال و هوای مراسم نذریپزان که دلهای اهالی محل را به هم نزدیک کرده است.
آشپزخانه مسجد امام رضا (ع) پر است از دیگهایی که پشت سر هم ردیف شدهاند و آشپزها یکییکی سراغ آنها میروند تا همین سرشبی مقدمات شلهای را که فردا قرار است بین هیئت، اهالی محله و زائران پیاده توزیع کنند بچینند.
برنامه هر ساله حاج خانم خیابانی این است که ۱۱ دیگ بار بگذارد، اما امسال ۲ دیگ شله را برای زائران پیاده اربعین فرستاده است و حالا از ۱۱ دیگ فقط ۹ عدد در مسجد برپا شده است.
حاج خانم که خودش هم پابهپای آشپزها پای دیگها مشغول است، میگوید: نذر هرسال ما همین است از زمانی که حاج علی بیگ زنده بود این دیگها را میگذاشتیم و خیلی سال است که به نیت ائمه اطهار (ع) اگر خدا قبول کند این دیگ را داریم.
حاج خانم مهرور که از همسایههای قدیمی حاج خانم است، میگوید: ۶۰ سال است که این دیگ را علم میکنند و ما هم برای کمک میآییم. آنموقع که خودشان زمین کشاورزی داشتند.
از یک ماه قبل جو و گندم میآوردند و ما میشستیم و میبردیم آسیاب تا برای شله آماده کنیم. همین اکنون هم از یکماه پیش کمک حاج خانم آمدهایم تا نخود و لوبیاهای شله را پاک و آماده کنیم.
در آشپزخانه مسجد باز است. تمامی اهالی میدانند که امروز حاج خانم شلهپزان دارد. هرکس به هر شکلی هر کمکی که میتواند انجام میدهد. چند دیگ را برای زائران پیادهای که از راه میرسند بردهاند و چند دیگ هم برای هیئت نگه داشتهاند.
قرار است دسته، بعد از اینکه مسیری را پیاده رفت و عزاداری انجام شد به صرف ناهار در مسجد میهمان حاج خانم خیابانی و نذر چندین ساله او و مرحوم حاج آقا باشند.
این مسجد هم از وقفیات این زن و شوهر است. زن و شوهری که حتی زمین خانهشان را وقف کردند و تمام داروندارشان را در این راه دادند.
مدرسه، مسجد، حمام، غسالخانه و زمینی که قرار است خیّری پیدا شود و در آن درمانگاه بسازد. یک نگاه عمیق و ویژه که هرچند فرصتی برای دیدن آن در عمق نگاه حاج علی بیگ خیابانی نبود، ولی در اعماق نگاه همسر او همچنان موج میزند.
موجی که مانع از خودخواهی شده و تمام داراییها را فقط به یک سمت میبرد، بهسمت بخشش. شلهپز مراسم خود از قدیمیهای محله است و سالهاست که پخت شله حاج خانم را برعهده دارد.
او میگوید: این اخلاقها و رفتارها خیلی خاص است. هزینه هرساله برای زائران و عزاداران و از همه جالبتر اینکه امسال ۲ تا از دیگها را هم برای زائران پیاده امام حسین (ع) فرستاد.
البته سالها قبل دیگها بیشتر هم میشد و اینطور نبود که به ۱۱ دیگ ختم شود، ولی چند سالی است که همین تعداد دیگ را برپا میکنند و کمتر نشده است و تمام اهالی پای کار میآیند و شله حاج خانم معروف شده است.
در آشپزخانه مسجد علاوهبر بساط شله چند تشت بزرگ را نیز پر آب کردهاند و چند پسر نوجوان با شیطنت مشغول شستن سیبها هستند.
آنها که در کنار شستن سیبها برای توزیع بین عزاداران، تجربه ایستادن پای دیگ شله را هم داشتهاند با رضایت از کمخوابی و خستگی اینکار میگویند: شب خیلی خوبی بود. پای دیگها روضه هم خواندیم و دعا هم کردیم.
اکنون هم که این سیبها را میشوییم تا بعد از ناهار به عزاداران بدهیم البته چند جعبه را هم بردهایم در جاده و بین زائران پیاده توزیع کردهایم. همراه با حاج خانم از آشپزخانه مسجد راهی حیاط میشویم و سمت دسته عزایی میرویم که امروز ناهار را میهمان این مسجد و این نذر ۶۰ ساله هستند.
از زن و مرد، کهنسال و کودک همه او را میشناسند و برای احوالپرسی جلو میآیند و قبول باشی نذرش را میگویند و برای حاج آقا طلب رحمت میکنند. انگار یک خانواده در کنار هم ایستادهاند و جالبتر اینکه وقتی میخواهیم از او در کنار در ورودی مسجد و علم عزا عکس بگیریم با دست به دیگر هممحلهایها اشاره میکند که شما هم جمع شوید و در عکس باشید.
آنقدر از خودخواهی به دیگرخواهی رسیده است که حتی در عکس هم تنها نمیایستد و دیگر عزاداران را هم همراه خود میکند.
کمکم دسته آماده حرکت میشود. بیش از صدها زن و مرد و کودک جلو مسجد صف میکشند تا در دسته عزا جا بگیرند. حاج خانم که بهدلیل شکستگی چند ماه قبل پاهایش نمیتواند خیلی راه برود، با تکیه بر عصا به تماشای دسته عزا میایستد.
هرچند امروز روز عزاست، ولی در نگاهش خوشحالی و شکر از برپایی دوباره نذرش موج میزند.
دسته عزا که جمع میشود و علمها و پرچمها که بالا میرود با صدای مداح و نوحهخوانی او مردم راه میافتند.
دسته بهسمت حرم راه میافتد با سلامی به امام رضا (ع). دسته تا حدود ابتدای شهرک شهید باهنر که به وجود قبرستانی در گذشته محدوده آن معروف است میرود.
حدود یکساعت رفت و آمد دسته طول میکشد و تا وقتی که برمیگردد در دیگها را یکییکی برمیدارند و آشپزها مشغول آمادهکردن شلهها برای صرف ناهار میشوند.
در مسجد به روی همه باز است و میزبان در کنار در ورودی به عزادارانی که خسته از راه میرسند خوشامد میگوید و همه را تعارف و دعوت به ناهار میکند.
توزیع شله و صرف ناهار که تمام میشود با آنکه همسایهها برای کمک زیاد هستند، ولی حاج خانم خیابانی خودش هم پای کار است و خستگیناپذیر مشغول جمعوجورکردن ظروف و نظافت اطراف مسجد است.
او تا آخرین لحظه پابهپای اهالی پای نذرش میایستد و انگار بعد از این همه کار انرژی تازهای میگیرد برای نذرش در سال آینده.
* این گزارش دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ در شماره ۳۱۴ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.